زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی

ساخت وبلاگ
شکر خدا حال عمومیم نسبتا خوبه و منتظرم بزارن برم خونه! اینجا با سرم نمیتونم به خودم برسم و مراقبت کنم از خودم. امیدوارم زودتر برگردم خونه و بتونم برم حمام!

هنوز نیومدن اقای دکتر قهستانی.

الی زیراندازشم یکم خیس شده ولی چاره ای جز تحمل نیست توکل بخدا:)

 

 

زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی...
ما را در سایت زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : plifebexstrophypa بازدید : 199 تاريخ : چهارشنبه 31 شهريور 1395 ساعت: 1:58

عمل انجام شد.حدود چاهار ساعتی طول کشیده. خروجی میتروفناف و کامل دراوردن و دوباره سر جاش گذاشتن. فعلا بستری ام:)

زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی...
ما را در سایت زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : plifebexstrophypa بازدید : 131 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 13:43

مهمونای سری اول به سلامتی رفتن منزلشون و خداروشکر بخیر گذشت  فقط هر از چندی بوی ملایمی از تو اتاق ما میپیچید که بخاطر تعویض نوار بهداشتی بود   شلوارم ام یکم نم دار شد که عوضش نکردم تا قبل از رفتن مهمونا  حالا فردا همون جمع بجز یکیشون میان از اینجا اماده شن برای عروسی   مشکل اینه تو اتاق ما میخون اماده شن  توکل بخدا ان شاءالله بخیر میگذره      زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی...
ما را در سایت زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : plifebexstrophypa بازدید : 147 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 15:08

دیگه روم نمیشه برم نوار بهداشتی بخرم 

تازه ده بسته گرفتم!  فکرکنم هنوز متعجبن فروشنده هاش  

 

 

زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی...
ما را در سایت زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی دنبال می کنید

برچسب : تعداد زیاد به انگلیسی,تعداد زیاد گلبولهای سفید,تعداد زیاد فولیکول,تعداد زیاد گلبول سفید,تعداد زیاد گلبول سفید در خون,تعداد زیاد گلبولهای قرمز,تعداد زیادی اقدام الگو,تعداد زیاد,تعداد زیاد دفع مدفوع,تعداد زیاد ضربان قلب, نویسنده : plifebexstrophypa بازدید : 132 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 13:39

دیروز بعد از  یک هفته دوباره سعی کردم سند بزنم. نشد که نشد 

خون اومد درد گرفت حرصم داد خستم کرد ولی نشد که نشد 

دکتر علم ام گفتن یک هفته دیگه بازم بهش دست نزن 

میترو انقد اذیتم نکن دیگه باز شو 

 

زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی...
ما را در سایت زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : plifebexstrophypa بازدید : 139 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 13:39

اخر هفته رفتیم یه مسافرت کوچولو  پوشک نبردم فقط نوار بهداشتی داشتم  میتونم بگم خوب بود در کل! چندین بار جیشم ریخت! خیس شد لباسم ولی همین که بدون پوشک بودم خیلی جالب بود!  یکم عفونت ادرار گرفتم که بخاطر کم خوردن مایعات بود و شکر خدا زود درست شد.  ولی یه اتفاق نسبتا بدم افتاده. میترو باز نشد. دکترم گفتن سند کوچیکتر بگیرم تست کنم. اگر بازم نشد عمل. البته گفتن عمل کوچیکیه  و یه اتفاق بد... امروز رفتیم خاکسپاری عمه مامان. با ایشون خیلی برخوردی نداشتم من ولی جمع حانوادگی بهشت زهرا خاکسپاری یه مادر... خدا رحمتشون کنن... ممنونم خدای من... برای همه نعمت هاتونم ممنونم زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی...
ما را در سایت زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : plifebexstrophypa بازدید : 135 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 13:38

دیشب باز سعی کردم از مجرای میترو سند بزنم  باز نشد. سند و گذاشتم یکم داخل بمون. نصفه شب با گریه رفتم سند و دراوردم  خییلی درد داشت  ورم کرده بود سمت چپم. تب و لرز کرده بودم از شدت درد  خداروشکر از صبح یکم بهتره. نمیتونم راحت خم و  راست شم درد داره. ولی هنوز زنده ام  دکتر علم ایران نیستن گفتن زودتر برم پیش دکتر قهستانی همکارشون  فردا بعد از ظهر مرکز طبی هستن احتمالا برم همونجا ببینمشون. و احتمالا یه جراحی کوچیک داره  حتما حکمتی هست. توکل بخدا      زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی...
ما را در سایت زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : plifebexstrophypa بازدید : 175 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 13:38

یادم رفت بگم رفتم بیمارستان اون هفته دکتر قهستانی هم مرخصی بودن! 

 

 

زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی...
ما را در سایت زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : plifebexstrophypa بازدید : 153 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 13:37

برای بیست و هفتم برام وقت جراحی گذاشتن  اقای دکتر علم برگشتنشون به تاخیر افتاد و قراره همکارشون اقای دکتر قهستانی جراحی و انجام بدن  میترو جان انگار خیلی نرم و نازک تر از این حرفا هستن و برای باز شدن مجدد تا امروز همکاری چندانی نکردن  خیلی نگران جراحی نیستم ولی نگران شرایط بستری دوباره و مشکلاتش چرا... وضعیت ریزش ادرارم خوب نیست چندان ولی بنظرم همین که هنوز تا حدی میمونه ادرار و میتونم برم دستشویی برای تخلیه ادرار روند خوبیه! خیلی با مزست جیش کردن    این چند وقته بدجوری درگیر بودم. بیشتر ذهنی. رفتار بد و دشمنی های مکرر دوستان گذشته خیلی بهم فشار اورد زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی...
ما را در سایت زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : plifebexstrophypa بازدید : 189 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 13:37

این چایی های شبانگاهی دارن کارن میدن دستم!   هنوز عادت نگردم به کنترل ادرار! و البته ریزش ادرار هم هست. اوایل فکرمیکردم اینکه شبا مثانم درد میگیره بخاطر حالت خوابیدست! جدیدا فهمیدم این همون جیش داشتنه باید برم دستشویی   دو سه باری قبل از خواب میرم دستشویی. البته با احتساب چای قبل خواب بازم تا صبح خیس میشه رختخوابم     زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی...
ما را در سایت زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : plifebexstrophypa بازدید : 150 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 13:37

خواهری دیروز یهو تو جمع گفت فردا بعد از ظهر بیاین خونمون الی میخواد کیک بپذه  جمع شامل دوستش، خاله ی دوستش، بچه ها و همسر دایی دوستش  پختن کیک و مهمون داریش یه طرف که اتفاقا مورد علاقم هم هست. ولی واقعا وضعیتم با این ریزش ادرار و بدون پوشک فقط با یه نوار بداشتی مناسب حضور مهمون تو خونمون نیست  حق میدم به خانواده نمیتونن چندین ماه اسیر من باشن ولی منم خیلی اذیت میشم  برم یکم بخوابم انرژی بگیرم برای پخت کیک عصرونه  مثانه جان یاری کنه تا من مهمون داری کنم        زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی...
ما را در سایت زندگی خصوصی یک بیمار اکستروفی دنبال می کنید

برچسب : میهمان داریم,مهمان مامان,مهمان به انگلیسی,مهمان امشب خندوانه,مهمان امشب دورهمی,مهمان دورهمی,مهمان برنامه دورهمی,مهمان دیشب خندوانه,مهمان خانه مولانا,مهمان نوازی, نویسنده : plifebexstrophypa بازدید : 144 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 13:37